ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
ارسال توسط خوشخو
«فهمیده ای» دیگر که خرمشهر مدیون اوست، ولی گمنام ماند...
یك اسلحه به غنیمت گرفته بود. با همان اسلحه، هفت عراقی را اسیر كرده بود. احساس مالكیت میكرد. به او گفتند باید اسلحه را تحویل دهی. میگفت: به شرطی اسلحه را میدهم كه حداقل یك نارنجك به من بدهید. پایش را هم كرده بود در یك كفش كه یا این یا آن. دست آخر یك نارنجك به او دادند. یكی گفت: «دلم برای اون عراقیهای مادر مرده میسوزه كه گیر تو بیفتند.» بهنام خندید...
ارسال توسط خوشخو
بسم الله الرحمن الرحیم
شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و همانان هستند که به دیگران حیات میبخشند..
( به روح پرفتوح شهدا صلوات)
ارسال توسط خوشخو
آخرین مطالب